iman:H,ramezani
محمد بر زنانش، به اعتبار همسر پیامبر بودن، ممنوع کرد تا با مردان دیگر روبرو گردند. آنان میبایست حجاب رعایت کنند و در خانه بنشینند و پس از مرگ او با کسی دیگر ازدواج نکنند. او در حالی که به دیدار هر زیبارویی دچار وسوسه میشد، زن را وسوسه گر میداند.
شهرزادنیوز: چندهمسری پیش از اسلام نیز رواج داشت. نمونههای آن را میتوان در جوامع باستانی ایران، روم، یونان و مصر دید. اسلام آن را محدود و مشروط نمود. در میان پیامبران، داوود، سلیمان نبی و محمد دارای چند همسر بودهاند. در این میان روایت است که؛ "سلیمان را هزار زن بود، سیصد آزاد و هفتصد پرستار، و همه مادر فرزند بودند."(1) با استناد به قرآن، موسی و لوط یک همسر بیش نداشتند.
یکی از بارزترین تفاوتها بین محمد و عیسا رفتار و گفتار آن دو در مورد زن است. عیسای مسیح انسانیست که لذت جنسی بر خویش حرام میداند، اگرچه دلسوز زن است، به زن نزدیک نمیشود. این رفتار را در برخورد با مریم مجدلیه به خوبی میبینیم. محمد اما شیفته زن است، مهربانیهایش در برابر زنان، همسرگزینیهای فراوان، و سرانجام نقش شور و شوق جنسی او در فعالیتهای اجتماعی، از او پیامبری متفاوت به نسبت دیگر پیامبران میسازد.
او در رابطه با زنان، هرگاه به مشکلی گرفتار آید، به خدا پناه میبرد، سپس با آیهای در دست نزد مسلمانان باز میآید تا پیام خدا به آنان ابلاغ دارد. عایشه در همین رابطه است که خطاب به وی میگوید: "ای رسول خدا میبینم که خدا همواره آماده است ترا به هوای دلت برساند."(2)
محمد به مومنان توصیه میکرد که در برابر همسران خویش عدالت و مساوات را رعایت کنند، خود اما ترجیح میداد بیشتر با سوگلی خویش عایشه بگذراند. این امر موجب اعتراض دیگر زنان بود و پیامبر همیشه بهانهای در آستین داشت. محمد چندهمسری را محدود کرد ولی این قانون شامل حال او نمیشد. پرداخت مهریه و حضور شهود در معتبر بودن ازدواج را لازم میدانست، اما خود را، به هنگام عقدِ ازدواج، از این دو معاف مینمود.
خدیجه نخستین همسر پیامبر، بیوهزنی که پانزده سال از او بزرگتر بود، تا آنگاه که زنده بود، یگانه همسرش بود. با مرگ او شور جنسی محمد به غلیان درآمد. یک ماه پس از مرگ او با بیوهزنی دیگر به نام سوده ازدواج کرد. از آنجا که او مسن بود، بسیار سریع، پس از گذشت یک ماه تصمیم به طلاق گرفت. به خواهش زن و اینکه او را از افتخار همسر محمد بودن محروم نکند، محمد میپذیرد، به این شرط که "اوقاتی از خلوت را که محمد باید صرف او کند، با عایشه همسر سوگلیاش بگذراند." سوده قبول میکند و محمد او را طلاق نمیگوید. و این خلاف رهنمودهای پیامبر است به امت خویش که به آنان توصیه می کند تا حد ممکن از طلاق اجتناب کنند.
این نیز گفتنیست که محمد آنگاه عاشق عایشه میشود که کودکی بیش نیست. خواستگاری از عایشه موجب تعجب ابوبکر، پدر او، میشود. "ابوبکر به خاطر تفاوت سنی بین محمد و عایشه تعجب کرد ولی در برابر درخواست پیامبر تسلیم شد." پیامبر ادعا میکند که جبرئیل عایشه را زمانی که کودک بود، به وی معرفی کرده و گفته است این دختر لیاقت آن دارد تا جانشین خدیجه گردد. عایشه "موطلایی عزیز" محمد بود، زنی زیبا، شوخ و شنگ که "تأثیری عمیق بر شارع اسلام داشت و به تبع آن مردمان بیشماری به اسلام گرویدند." در شش سالگی به ازدواج محمد درآمد و در نه سالگی به خانه او آمد.
بسیاری از قانونگذاریهای محمد در مورد زنان با رفتار عایشه در رابطه است. بر این اساس او بزرگترین نقش را در نگاه اسلام به زن دارد. "فرشته وحی همیشه به نفع عایشه در آمد و رفت بود." زندگی عایشه بر دیگر احکام اسلامی نیز دخالت داشته است. تیمم از آن جمله است. گویند در بازگشت از یک لشگرکشی، عایشه همراه پیامبر بود، در راه گردنبند وی گُم میشود. مومنان در یافتن آن میکوشند اما ترس آن دارند، وقت تلف گردد و وقت نماز نتوانند به آبادی برسند زیرا در بیابان آب برای وضو نبود. محمد آنان را مطمئن میسازد که خداوند به حتم چارهای خواهد یافت. بدینسان تنها به خاطر یافتن گردنبند عایشه بود که حکم آسمانی تیمم نازل شد و مومنان اجازه یافتند به وقت ضرور، آنگاه که آب نباشد، تیمم کنند.
این را نیز باید به یاد داشت که "عایشه هرگاه این آیه قرآن را به خاطر میآورد که زنان پیغمبر را به حبس در خانه و خانهنشینی دستور داده، میگریست." او به یاد تنهایی خویش در ایام جوانی میافتاد.
با تمامی عشقی که پیامبر به عایشه داشت، برای چهارمین بار با دختر عمر، دوست و همرزم خویش، ازدواج کرد. حفصه اگرچه زیبا نبود ولی باعث استحکام پیوند او با عمر می شد. روایت است که محمد تصمیم به طلاق او داشت، از جبرئیل پیام میرسد که این کار را نکند زیرا حفصه مؤمن است.
پنجمین همسر پیامبر امسلمه نام داشت، زنی زیبا که شوهرش از سربازان محمد بود و در جنگ کشته شد. "محمد برای تسلی و دلداری" به خانه او میرود و تحت تأثیر زیبایی او قرار میگیرد. عمر و ابوبکر از این زن خواستگاری کرده، جواب رد شنیده بودند. محمد شانس خویش میآزماید. امسلمه سن، فرزندان و حسادت خویش بهانه میکند. محمد میگوید، "در مورد سن، من از تو بزرگترم و در مورد حسادت هم خداوند آن را از تو زایل میسازد." حضور امسلمه در خانه محمد، موجب تنش بین زنان را فراهم میآورد.
ششمین همسر محمد امحبیبه نام داشت. شوهر او دائمالخمری بود که در افراط به شرابخواری درگذشت. امحبیبه دختر یکی از سران قبایل مخالف اسلام بود. به پیشنهاد محمد آری گفت. شاید در جلب محبت پدر، پیامبر او را به زنی گرفته است.
هفتمین همسر پیامبر زینب نام دارد. روایت است که پیامبر زینب را به عقد پسرخوانده خویش زید درمیآورد. روزی به دیدار زید میرود، زید در خانه نبود، زینب با "لباسی نه چندان با حجب و حیا از او استقبال کرد... پیامبر در نظر اول به او دل باخت... با عشق سوزانی به زینب به خانه بازگشت. از همان روز طرح ازدواج با او را ریخت" و سرانجام موفق شد. پسرخوانده را راضی به طلاق نمود و آنگاه خود زینب را به زنی گرفت. به تعبیر عایشه، خداوند همیشه حاضر است "بدون تأخیر پیامبر را به هوای دلش برساند."
هشتمین همسر پیامبر نیز زینب نام داشت، که بیوه یکی از لشگریان اسلام بود. او هشت ماه پس از ازدواج در سن سی سالگی درگذشت.
نهمین همسر کنیزی بود به نام جویریه که به دنبال ازدواج، محمد پدر و مادرش را آزاد میکند. دهمین همسر، صفیه زنی یهودی بود که در جنگ خیبر اسیر شده بود. روایت است که محمد زنی دیگر به نام ریحانه نیز داشت که به عنوان اسیر جنگی ربوده شد. آخرین همسر او محبوبه نام داشت.
منصور فهمی با اشاره به ازدواجهای پیامبر تأکید میکند که این رفتار "پیآمدهای مهمی در حصر و خانهنشین کردن زن داشت."
محمد بر زنانش، به اعتبار همسر پیامبر بودن، ممنوع کرد تا با مردان دیگر روبرو گردند. آنان میبایست حجاب رعایت کنند و در خانه بنشینند و پس از مرگ او با کسی دیگر ازدواج نکنند. او در حالی که به دیدار هر زیبارویی دچار وسوسه میشد، زن را وسوسهگر میداند، "موجوداتی که باید از آنان برحذر بود." به مردان توصیه میکند که "هرگز با یک زن تنها نمانند" تا مبادا "فرصتی برای مداخله شیطان فراهم" آید. "محمد اعتمادی چندان به زن ندارد". عُمر به راستی گفته بود: "زنان گلوی او را میفشارند." و پیامبر از دست زنان به آنجا میرسد که بگوید، "زن فتنهانگیز است" و "زنهار از زنان".
شهرزادنیوز: چندهمسری پیش از اسلام نیز رواج داشت. نمونههای آن را میتوان در جوامع باستانی ایران، روم، یونان و مصر دید. اسلام آن را محدود و مشروط نمود. در میان پیامبران، داوود، سلیمان نبی و محمد دارای چند همسر بودهاند. در این میان روایت است که؛ "سلیمان را هزار زن بود، سیصد آزاد و هفتصد پرستار، و همه مادر فرزند بودند."(1) با استناد به قرآن، موسی و لوط یک همسر بیش نداشتند.
یکی از بارزترین تفاوتها بین محمد و عیسا رفتار و گفتار آن دو در مورد زن است. عیسای مسیح انسانیست که لذت جنسی بر خویش حرام میداند، اگرچه دلسوز زن است، به زن نزدیک نمیشود. این رفتار را در برخورد با مریم مجدلیه به خوبی میبینیم. محمد اما شیفته زن است، مهربانیهایش در برابر زنان، همسرگزینیهای فراوان، و سرانجام نقش شور و شوق جنسی او در فعالیتهای اجتماعی، از او پیامبری متفاوت به نسبت دیگر پیامبران میسازد.
او در رابطه با زنان، هرگاه به مشکلی گرفتار آید، به خدا پناه میبرد، سپس با آیهای در دست نزد مسلمانان باز میآید تا پیام خدا به آنان ابلاغ دارد. عایشه در همین رابطه است که خطاب به وی میگوید: "ای رسول خدا میبینم که خدا همواره آماده است ترا به هوای دلت برساند."(2)
محمد به مومنان توصیه میکرد که در برابر همسران خویش عدالت و مساوات را رعایت کنند، خود اما ترجیح میداد بیشتر با سوگلی خویش عایشه بگذراند. این امر موجب اعتراض دیگر زنان بود و پیامبر همیشه بهانهای در آستین داشت. محمد چندهمسری را محدود کرد ولی این قانون شامل حال او نمیشد. پرداخت مهریه و حضور شهود در معتبر بودن ازدواج را لازم میدانست، اما خود را، به هنگام عقدِ ازدواج، از این دو معاف مینمود.
خدیجه نخستین همسر پیامبر، بیوهزنی که پانزده سال از او بزرگتر بود، تا آنگاه که زنده بود، یگانه همسرش بود. با مرگ او شور جنسی محمد به غلیان درآمد. یک ماه پس از مرگ او با بیوهزنی دیگر به نام سوده ازدواج کرد. از آنجا که او مسن بود، بسیار سریع، پس از گذشت یک ماه تصمیم به طلاق گرفت. به خواهش زن و اینکه او را از افتخار همسر محمد بودن محروم نکند، محمد میپذیرد، به این شرط که "اوقاتی از خلوت را که محمد باید صرف او کند، با عایشه همسر سوگلیاش بگذراند." سوده قبول میکند و محمد او را طلاق نمیگوید. و این خلاف رهنمودهای پیامبر است به امت خویش که به آنان توصیه می کند تا حد ممکن از طلاق اجتناب کنند.
این نیز گفتنیست که محمد آنگاه عاشق عایشه میشود که کودکی بیش نیست. خواستگاری از عایشه موجب تعجب ابوبکر، پدر او، میشود. "ابوبکر به خاطر تفاوت سنی بین محمد و عایشه تعجب کرد ولی در برابر درخواست پیامبر تسلیم شد." پیامبر ادعا میکند که جبرئیل عایشه را زمانی که کودک بود، به وی معرفی کرده و گفته است این دختر لیاقت آن دارد تا جانشین خدیجه گردد. عایشه "موطلایی عزیز" محمد بود، زنی زیبا، شوخ و شنگ که "تأثیری عمیق بر شارع اسلام داشت و به تبع آن مردمان بیشماری به اسلام گرویدند." در شش سالگی به ازدواج محمد درآمد و در نه سالگی به خانه او آمد.
بسیاری از قانونگذاریهای محمد در مورد زنان با رفتار عایشه در رابطه است. بر این اساس او بزرگترین نقش را در نگاه اسلام به زن دارد. "فرشته وحی همیشه به نفع عایشه در آمد و رفت بود." زندگی عایشه بر دیگر احکام اسلامی نیز دخالت داشته است. تیمم از آن جمله است. گویند در بازگشت از یک لشگرکشی، عایشه همراه پیامبر بود، در راه گردنبند وی گُم میشود. مومنان در یافتن آن میکوشند اما ترس آن دارند، وقت تلف گردد و وقت نماز نتوانند به آبادی برسند زیرا در بیابان آب برای وضو نبود. محمد آنان را مطمئن میسازد که خداوند به حتم چارهای خواهد یافت. بدینسان تنها به خاطر یافتن گردنبند عایشه بود که حکم آسمانی تیمم نازل شد و مومنان اجازه یافتند به وقت ضرور، آنگاه که آب نباشد، تیمم کنند.
این را نیز باید به یاد داشت که "عایشه هرگاه این آیه قرآن را به خاطر میآورد که زنان پیغمبر را به حبس در خانه و خانهنشینی دستور داده، میگریست." او به یاد تنهایی خویش در ایام جوانی میافتاد.
با تمامی عشقی که پیامبر به عایشه داشت، برای چهارمین بار با دختر عمر، دوست و همرزم خویش، ازدواج کرد. حفصه اگرچه زیبا نبود ولی باعث استحکام پیوند او با عمر می شد. روایت است که محمد تصمیم به طلاق او داشت، از جبرئیل پیام میرسد که این کار را نکند زیرا حفصه مؤمن است.
پنجمین همسر پیامبر امسلمه نام داشت، زنی زیبا که شوهرش از سربازان محمد بود و در جنگ کشته شد. "محمد برای تسلی و دلداری" به خانه او میرود و تحت تأثیر زیبایی او قرار میگیرد. عمر و ابوبکر از این زن خواستگاری کرده، جواب رد شنیده بودند. محمد شانس خویش میآزماید. امسلمه سن، فرزندان و حسادت خویش بهانه میکند. محمد میگوید، "در مورد سن، من از تو بزرگترم و در مورد حسادت هم خداوند آن را از تو زایل میسازد." حضور امسلمه در خانه محمد، موجب تنش بین زنان را فراهم میآورد.
ششمین همسر محمد امحبیبه نام داشت. شوهر او دائمالخمری بود که در افراط به شرابخواری درگذشت. امحبیبه دختر یکی از سران قبایل مخالف اسلام بود. به پیشنهاد محمد آری گفت. شاید در جلب محبت پدر، پیامبر او را به زنی گرفته است.
هفتمین همسر پیامبر زینب نام دارد. روایت است که پیامبر زینب را به عقد پسرخوانده خویش زید درمیآورد. روزی به دیدار زید میرود، زید در خانه نبود، زینب با "لباسی نه چندان با حجب و حیا از او استقبال کرد... پیامبر در نظر اول به او دل باخت... با عشق سوزانی به زینب به خانه بازگشت. از همان روز طرح ازدواج با او را ریخت" و سرانجام موفق شد. پسرخوانده را راضی به طلاق نمود و آنگاه خود زینب را به زنی گرفت. به تعبیر عایشه، خداوند همیشه حاضر است "بدون تأخیر پیامبر را به هوای دلش برساند."
هشتمین همسر پیامبر نیز زینب نام داشت، که بیوه یکی از لشگریان اسلام بود. او هشت ماه پس از ازدواج در سن سی سالگی درگذشت.
نهمین همسر کنیزی بود به نام جویریه که به دنبال ازدواج، محمد پدر و مادرش را آزاد میکند. دهمین همسر، صفیه زنی یهودی بود که در جنگ خیبر اسیر شده بود. روایت است که محمد زنی دیگر به نام ریحانه نیز داشت که به عنوان اسیر جنگی ربوده شد. آخرین همسر او محبوبه نام داشت.
منصور فهمی با اشاره به ازدواجهای پیامبر تأکید میکند که این رفتار "پیآمدهای مهمی در حصر و خانهنشین کردن زن داشت."
محمد بر زنانش، به اعتبار همسر پیامبر بودن، ممنوع کرد تا با مردان دیگر روبرو گردند. آنان میبایست حجاب رعایت کنند و در خانه بنشینند و پس از مرگ او با کسی دیگر ازدواج نکنند. او در حالی که به دیدار هر زیبارویی دچار وسوسه میشد، زن را وسوسهگر میداند، "موجوداتی که باید از آنان برحذر بود." به مردان توصیه میکند که "هرگز با یک زن تنها نمانند" تا مبادا "فرصتی برای مداخله شیطان فراهم" آید. "محمد اعتمادی چندان به زن ندارد". عُمر به راستی گفته بود: "زنان گلوی او را میفشارند." و پیامبر از دست زنان به آنجا میرسد که بگوید، "زن فتنهانگیز است" و "زنهار از زنان".
0 responses to "همسران محمد؛ عایشه 9 ساله، موطلايی عزیز پیامبر"