iman.H:ramezani

این، که جان ِ انسانی را با برگزار کردن "سنگسار" می‌ گیرند، ننگی است که بر پیشانی-ی بشریت خواهد ماند. زیرا بشریتِ امروز، در سایه-ی منشور حقوق بشر، با آدم آزاری در کشورهای مسلمان مدارا می‌ کند. ننگ بر حقوقدانانی خواهد ماند که آنها سنگسار کنندگان را در سازمانهای حقوقی پذیرفته-اند. آدمکشان مسلمان، با رشوه دادن به سازمانهای جهانی، منشور حقوق بشر را، با شمشیر اسلام، واژگون ساخته-اند.
این، که آزردن ِ جان در احکام شریعت اسلام ستایش می‌ شود، ننگی است که مسلمانان در آن فرو رفته-اند، آنها ننگ را بخشی از نازندگی-ی خود می‌ پندارند. مسلمان آزاد زاییده نمی‌ شود و به خرد آراسته نیست، زیرا او عبد ِ الله است و عقیده-اش بر خرد او حکمرانی می‌ کند. مسلمان برده-ایست که با زنجیر ایمان رانده می‌ شود.
این که، والیان اسلام از اجرای "سنگسار" سرمست می‌ شوند، نشان درنده خویی در ایمان آنها ست. این فرومایگان، در اجرای احکام آدمکشی پافشاری دارند، آنها پدری را ستایش می‌ کنند، که در پایان برگزاری-ی "سنگسار" سر فرزند خود را، با سنگی بزرگ، بکوبد.
این که این حکم در کشور مهرپروران ایران انجام می‌ شود نشان پستی و فرمایگی-ی عقیده-ایست که بر ذهن ایرانیان حکمفرما شده است. در کشوری که زشت ترین، گناه، آزردن جان بوده است. در فرهنگی که آزردن هر جانی (در این فرهنگ گیاهان و جانوران حتا زمین، آب و هوا هم جاندار شمرده می‌ شوند) نکوهش می‌ شده است. اینک در میان این مردمان، که از خودبیگانه و مسلمان شده-اند، انسانی را می‌ بندند و با پرتاب سنگ، همراه با فریاد الله اکبر، جان او را می‌ گیرند. (نفرین بر این عقیده-ی شوم)
شگفتی در این است که برخی از ایرانیان از مهربانی، هر چندگاهی، کوتاه، تلاش می‌ کنند که تنها جان ِ انسان ِ گرفتاری را از "سنگسار" شدن برهانند. ولی بیشتر آنها بیزاری-ی خود را از حکم "سنگسار"، که در شریعت اسلام اجرا می‌ شود، نشان نمی‌ دهند. برخی از آنان از جانستانی حتا با شیوه-ی "سنگسار" شرمسار نمی‌ شوند بلکه برآنند که این ننگ را، در سرشت الله، بپوشانند.
این کسان هرگز نمی‌ پذیرند که "سنگسار" زشت‌ترین شیوه-ی جانستانی است، بلکه به دروغ می‌ گویند: این حکم در اسلام نیست. آنها نمی‌ خواهند که این زشتی در چهره-ی الله آشگار بشود.
معیار، این انسان ستیزان، شریعت اسلام است، یعنی هر جان‌آزاری و شکنجه-ای، که در اسلام امر شده باشد، برای این دروغوندان پذیرفتنی است. آنها از جانستانی بیزار نیستند، تنها اندکی از دلسختی، در سنگسار، آزرده می‌ شوند. برخی تا آن اندازه اسلامزده هستند که از بی گناهی-ی آن زن سخن می‌ گویند. برای کوراندیشان ، سرکشی از احکام شریعت گناه شمرده می‌ شود و مجازات این گناهکاران مرگ است و نیز مجازات برخی هم "سنگسار" است.
روی سخن با آزادگانی است که آنها از سخن تلخ بر ِ شیرین می‌ گیرند.
آیا جهانیان به ویژه ایرانیان به آن اندازه از سرشت انسان بریده شده-اند که تنها از دیدن یا شنیدن زشتی-ها، نه از بودن آنها، آزرده می‌ شوند؟ گویا سرشت این کسان با این زشتی-ها آمیخته شده است و آنها تنها از دیدن این آیینه، که سیمای عقیده-ی آنها را نشان می‌ دهد، پرهیز می‌ کنند.
بنا بر عقیده-ی فرومایگان، مردان با پرداخت مزد(مَهریه) زنی را به تصرف خود در می‌ آورند. در شریعت اسلام، بر زنان امر شده است، که فرمانبردار مردان خود باشند، الله مردان به سروری-ی زنان گماشته است، مردان صاحب و زندانبان زنان هستند و می‌ توانند بر کردار آنها داوری کنند و آنها را سزا بدهند.
زنانی که به کردار، حتا در پندار، فراتر از مرزهای این احکام گام بگذارند با سخت‌ترین شکنجه-ها و آزارهای ننگین روبرو خواهند شد. کشتار زنان و دختران، به دست ِ بستگان و خویشاوندان مسلمان آنها، بدان شمار انجام شده و می‌ شود که برخی از اسلامزدگی و فرمایگی این آدمکشی را بخشی از حقوق سکولاریسم برای مسلمانان می پذیرند.
کفتارها از گرسنگی به جانوری یورش می‌ برند و از پاره-های تن جانور می‌ خورند. کفتار، پس از والیان فقیه، پست‌ ترین درنده-ایست که شکار را زنده زنده پاره می‌ کند. او برای زیستن، جانوران دیگر را، می آزارد ولی نه مانند والیان اسلام، برای زورمند شدن و گستردن ترس.
احکام شریعت اسلام، نماد خونآشامی و انسان ستیزی، در جهان هستند. این احکام با سرشت انسان سازگار نیستند، از این روی هیچ انسان آزاده-ای نمی‌ تواند این همه زشتی و فرومایگی را بپذیرد. در تنگنای این شریعت پلید، نه تنها آزادگان بلکه همه-ی مسلمانان هم گناهکار شمرده می‌ شوند و سخت‌ترین مجازات هم برای شکستن ِ پست ترین حکم شریعت اجرا می‌ شود.
در این شریعت زنان را با "مبلغی معلوم" برای "مدتی معلوم" به مردی واگذار می‌ کنند. مَهر(Mahr) پول "نکاح" یعنی مزد همخوابگی است که زن دریافت می‌ کند و برای این مزد باید، زن ِفروخته شده، از مرد " تمکین" کند. این زن کشتزار مردی شده که او را خریده است، آن مرد از هر راهی که خواسته باشد و هر زمانی که خواسته باشد می‌ تواند به این کشتزار وارد شود.
روشن است که این همه ننگ را آزادگان، حتا زنان مسلمان هم، نمی‌ پذیرند. این است که "سنگسار" سخت‌ترین جانستانی برای زنانی است که آن زن مردی را به جز شوهر، که صاحب اوست، بپذیرد. زنانی، که با "عقد اسلامی" خود را برای " نکاح" واگذار می‌ کنند، باید بدانند که "سنگسار" ماده-ی پیوسته به "عقد اسلامی" است.
مردان و زنانی، که از پسماندگی-ی این گونه احکام ننگ ندارند، فرومایگانی هستند نابخرد که سرشت انسانیت در آنها سوخته است.
چندی پیش شریعتمدارانی که ، در مجلس حکومت اسلامی، احکام شریعت اسلام را به مردم فرو می‌ کنند در

در همین سر خط آشگار است که‌ این فرومایگان "سنگسار" را مجازات می‌ دانند و دیگر این که برآنند که آنرا تنها از "صحن پارلمان" برچینند. ‌این انسان ستیزان ِ کوراندیش نمی‌ خواهند، این ننگ را از چهره-ی اسلام پاک کنند بلکه برآنند که آن را از دیدگاه جهانیان پنهان بدارند. آنها خواهانند که جمله-ی "سنگسار" در احکام اسلامی بیان نشود، نه این که، ننگین‌ترین شیوه-ی جانستانی، اجرا نشود.

Comments

0 responses to "سنگسار ننگی است بر سیمای بشریت"